پس از چندین و چندین سال آمد پیکرش تازه
نگاهش از طراوت خیستر، بال و پرش تازه
بد نیست که از سکوت تنپوش کنی
غوغای زمانه را فراموش کنی
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
اول دفتر به نام خالق اکبر
آنکه سِزَد نام او در اولِ دفتر
ای یکهسوار شرف، ای مردتر از مرد!
بالایی من! روح تو در خاک چه میکرد؟