ای دل سوختگان شمع عزای حرمت
اشک ما وقف تو و کربوبلای حرمت
کسی که عشق بُوَد محو بردباری او
روان به پیکر هستیست لطف جاری او
کلامش سنگها را نرم میکرد
دلِ افسردگان را گرم میکرد
هر زمانی که شهیدی به وطن میآید
گل پرپر شده در خاطر من میآید
قرآن که کلام وحده الا هوست
آرامش جان، شفای دلها، در اوست