پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو
شب، خوشهچینِ خلوت تو با خدای تو
عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
ای پر سرود با همۀ بیصداییات
با من سخن بگو به زبان خداییات
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
ای ریخته نسیم تو گلهای یاد را
سرمست کرده نفحهٔ یاد تو باد را
آزادگی ز منّت احسان رمیدن است
قطع امید، دست طلب را بریدن است
پیری رسید و مستی طبع جوان گذشت
ضعف تن از تحمّل رطل گران گذشت