ای کاش فراغتی فراهم میشد
از وسعت دردهای تو کم میشد
بنای دین که با معراج دستان تو کامل شد
به رسم تهنیتگویی برایت آیه نازل شد
در وسعت شب سپیدهای آه کشید
خورشید به خون تپیدهای آه کشید
اول دفتر به نام خالق اکبر
آنکه سِزَد نام او در اولِ دفتر
آوردهام دو ظرف پر از رنگ، سبز و سرخ
یک رنگ را برای خودت انتخاب کن
صبحی گره از زمانه وا خواهد شد
راز شب تار، برملا خواهد شد
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من