ای حرمت قبلۀ حاجات ما
یاد تو تسبیح و مناجات ما
خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
بوی بهشت میوزد از کربلای تو
ای کشتهای که جان دو عالم فدای تو
بُرونِ در بنه اینجا هوای دنیا را
درآ به محفل و برگیر زاد عقبا را
حشمت از سلطان و راحت از فقیر بینواست
چتر از طاووس، لیک اوج سعادت از هُماست
هر که راهی در حریم خلوت اسرار داشت
دل برید از ماسوا، سر در کمندِ یار داشت
ماه صفر رسید و افق رنگ دیگر است
عالم سیاهپوش به سوگ سه سرور است
سپیدهدم که هنگام نماز است
درِ رحمت به روی خلق باز است
ای ز فرط ظهور ناپیدا
ای خدا! ای خدای بیهمتا!
هر کسی را به سر هوایی هست
رو به سویی و دل به جایی هست
خّرم آن دل که از آن دل به خدا راهی هست
فرّخ آن سینه که در وی دل آگاهی هست
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
دست خدا پردۀ شب را شکافت
صبح شد و نور خداوند تافت
نتوان گفت که این قافله وا میماند
خسته و خُفته از این خیل جدا میماند
سلامِ ایزد منان، سلامِ جبرائیل
سلامِ شاه شهیدان به مسلم بن عقیل
بسم الله الرّحمن الرّحیم
مطلع انوار کتاب کریم
ای علوی ذات و خدایی صفات
صدرنشین همه کائنات