ای خاک ره تو خطّۀ خاک
پاکی ز تو دیده عالم پاک
چشمۀ خور در فلک چارمین
سوخت ز داغ دل امّالبنین
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
ای رسول خدای را همدم!
در حریم رسالتش مَحرم
ميان غربت دستان مکه سر بر کرد
مُحمّد عربى، مکه را منوّر کرد
گر سوى ملک عدم باز بیابى راهى
شاید از سرّ وجودت بدهند آگاهى
ای بانویی که زنده شد عصمت به نام تو
پیک خداست حامل عرض سلام تو
دختر فکر بکر من، غنچۀ لب چو وا کند
از نمکین کلامِ خود حقِ نمک ادا کند