ابتدای کربلا مدینه نیست
ابتدای کربلا غدیر بود
روز عاشوراست
کربلا غوغاست
آن لاله که عشق و خون بهارش بودند
گلهای مدینه داغدارش بودند
با جان و دل آورده اگر آوردهست
خورشید دو تا قرص قمر آوردهست
آن کشته که دین زنده به نامش باشد
پاینده نماز از قیامش باشد
معشوق علیاکبری میطلبد
گاهی بدن و گاه سری میطلبد
شور بهپا میکند، خون تو در هر مقام
میشکنم بیصدا، در خود هر صبح و شام