سرسبزی ما از چمن عاشوراست
در نای شهیدان، سخن عاشوراست
کوفه میدان نبرد و سرِ نی سنگر توست
علمِ نصرِ خدا تا صف محشر، سر توست
چرا چو خاک چنین صاف و ساده باید مرد؟
و مثل سایه به خاک اوفتاده باید مرد؟
عاشقان را سر شوريده به پيكر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است!
باز باران است، باران حسینبنعلی
عاشقان، جان شما، جان حسینبنعلی
آن روز که شهر از تو پر غوغا بود
در خشمِ تو هیبت علی پیدا بود
پیکار علیه ظالمان پیشهٔ ماست
جان در ره دوست دادن اندیشهٔ ماست