خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
کلامش سنگها را نرم میکرد
دلِ افسردگان را گرم میکرد
یا علی گفتم همه درها به رویم باز شد
یا علی گفتم، چه شیرین شعر من آغاز شد
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
زهی آن عبد خدایی که خداییست جلالش
صلوات از طرف خالق سرمد به جمالش
یا علی! این کیست میآید شتابان سوی تو؟
با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟
دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد