شدهست خیره به جاده دو چشم تار مدینه
به پیشوازی تنهاترین سوار مدینه
سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
یا علی گفتم همه درها به رویم باز شد
یا علی گفتم، چه شیرین شعر من آغاز شد
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام
یا علی! این کیست میآید شتابان سوی تو؟
با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟
دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد