ای کاش که در بند نگاهش باشیم
دلسوختۀ آتش آهش باشیم
ما گرم نماز با دلی آسوده
او خفته به خاکِ جبهه خونآلوده
آرامشی به وسعت صحراست مادرم
اصلاً گمان کنم خودِ دریاست مادرم
روز عاشوراست
کربلا غوغاست
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد