ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
ای ساقی سرمست ز پا افتاده
دنبال لبت آب بقا افتاده
قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
تو همچون غنچههای چیده بودی
که در پرپر شدن خندیده بودی
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت
ای دل به مهر داده به حق! دل، سرای تو
وی جان به عدل کرده فدا! جان، فدای تو
اين ماه، ماهِ ماتم سبط پيمبر است؟
يا ماه سربلندى فرزند حيدر است؟