ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
تابید بر زمین
نوری از آسمان
چشمهها جوشید و جاری گشت دریا در غدیر
باغ عشق و آرزوها شد شکوفا در غدیر
مسیح، خوانده مرا، وقت امتحان من است
زمان، زمانِ رجزخوانی جوان من است
غم با نگاه خیس تو معنا گرفته
یک موج از اشک تو را دریا گرفته
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام