هان این نفس شمرده را قطع کنید
آری سر دلسپرده را قطع کنید
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است
اگر خدا به زمین مدینه جان میداد
و یا به آن در و دیوارها دهان میداد
مسیح، خوانده مرا، وقت امتحان من است
زمان، زمانِ رجزخوانی جوان من است
غم با نگاه خیس تو معنا گرفته
یک موج از اشک تو را دریا گرفته