عشقت مرا دوباره از این جاده میبرد
سخت است راه عشق ولی ساده میبرد
ای سمت خود کشانده خواص و عوام را
دریاب این سپاه پیاده نظام را
ما را که غیر داغ غمت برجبین نبود
نگذشت لحظهای که دل ما غمین نبود
برگشتم از رسالت انجام دادهام
زخمیترین پیمبر غمگین جادهام
رفتم من و، هوای تو از سر نمیرود
داغ غمت ز سینهٔ خواهر نمیرود
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم
آن بادهای که روز نخستش نه خام بود
یک اربعین گذشت و دوباره به جام بود
ای شوق پابرهنه که نامت مسافر است
این تاول است در کف پا یا جواهر است
این روزها پر از تبِ مولا کجاییام
اما هنوز کوفهای از بیوفاییام
آبی برای رفع عطش، در گلو نریخت
جان داد تشنهکام و به خاک آبرو نریخت
«والشّمس» چیست؟ جلوهٔ روی تو یا حسین
«واللّیل» آیتیست ز موی تو یا حسین