ای کاش که در بند نگاهش باشیم
دلسوختۀ آتش آهش باشیم
رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
مسلم شهید شد وَ تو خواندی حمیده را
مرهم نهادی آن جگر داغدیده را
ما گرم نماز با دلی آسوده
او خفته به خاکِ جبهه خونآلوده
زبان به مدح گشودن اگرچه آسان نیست
تو راست آن همه خوبی که جای کتمان نیست
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری