فتح نزدیک است وقتی مرد میدان حمزه باشد
خصم خاموش است وقتی شیر غرّان حمزه باشد
چهل غروب جهان خون گریست در غم رویت
چهل غروب، عطش سوخت، شرمسار گلویت
رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
جهان نبود و تو بودی نشانۀ خلقت
همای اوج سعادت به شانۀ خلقت
الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
نه تنها سر، برایت بلکه از سر بهتر آوردم
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری