خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
تا باد مرکبیست برای پیام تو
با هر درخت زمزمهوار است نام تو
ماه غریب جادّهها، همسفر نداشت
شب در نگاه ماه، امید سحر نداشت
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری