یاد تو گرفته قلبها را در بر
ماییم و درود بر تو ای پیغمبر
چون غنچۀ گل، به خویش پیچید، علی
دامن ز سرای خاک، برچید علی
با کعبه وداع آخرین بود و حسین
چون اهل حرم، کعبه غمین بود و حسین
چه گویمت که چها کرد در نبرد، حسین؟
فقط خداست که داند چهکار کرد حسین
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را
بر دامن او، گردِ مدارا ننشست
سقّا، نفسی ز کار خود وا ننشست