ای لحظهبهلحظه در تماشای همه
دیروزی و امروزی و فردای همه
میگوید از شکستن سرو تناورش
این شیرزن که مثل پدر، مثل مادرش...
ای کاش مرا گلایه از بخت نبود
یک لحظه خیالم از خودم تخت نبود
زنی شبیه خودش عاشق، زنی شبیه خودش مادر
سپرده بر صف آیینه دوباره آینهای دیگر
چشم همه چشمههای جوشان به خداست
باران، اثر نگاه دهقان به خداست
حسین، کشتهٔ دیروز و رهبر روز است
قیام اوست که پیوسته نهضتآموز است
با هر نفسم به یاد او افتادم
دنیا همه رفت و او نرفت از یادم
گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی
از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی
دنیاست چو قطرهای و دریا، زهرا
کی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا؟