ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
روز، روز نیزه و شمشیر بود
ظهر داغ خون و تیغ و تیر بود
حسین، کشتهٔ دیروز و رهبر روز است
قیام اوست که پیوسته نهضتآموز است
دنیاست چو قطرهای و دریا، زهرا
کی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا؟
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام