موسایی و صد جلوه به هر طور کنی
هر جا گذری، حکایت از نور کنی
پا گرفته در دلم، آتشی پنهان شده
بند بندم آتش و سینه آتشدان شده
احساس از هفت آسمان میبارد، احساس
بوی گل سرخ است يا بوی گل ياس؟
از جوار عرش سرزد آفتاب دیگری
وا شد از ابوا به روی خلق، باب دیگری...
حسین، کشتهٔ دیروز و رهبر روز است
قیام اوست که پیوسته نهضتآموز است
دنیاست چو قطرهای و دریا، زهرا
کی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا؟