بنای دین که با معراج دستان تو کامل شد
به رسم تهنیتگویی برایت آیه نازل شد
ای هزار آینه حیران تو یا ثارالله
صبح سر زد ز گریبان تو یا ثارالله
آن که نوشید می از جام بلا کیست؟ حسین
آن که کوشید به یاری خدا کیست؟ حسین
آوردهام دو ظرف پر از رنگ، سبز و سرخ
یک رنگ را برای خودت انتخاب کن
امیر قافلۀ دشت کربلاست حسین
به راه بادیۀ عشق، آشناست حسین
نتوان گفت که این قافله وا میماند
خسته و خُفته از این خیل جدا میماند
نازم آن زنده شهیدی که برِ داور خویش
سازد از خونِ گلو تاج و نهد بر سر خویش
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من