روز تشییع پیکر پاکش
همه جا غرق در تلاطم بود
حتی اگر که تیغ ببارد، در بیعت امام حسینیم
ما جرأت زهیر و حبیبیم، ما غیرت امام حسینیم
از جاری لطف آسمانها میگفت
از رحمت بیکران دریا میگفت
امروز دلتنگم، نمیدانم چرا! شاید...
این عمر با من راه میآید؟ نمیآید؟
میزبان تو میشود ملکوت؟
یا ملائک در آستان تواند؟
امسال دوریم از تو... لابد حکمتی دارد
باشد، ولی عاشق دل کمطاقتی دارد
به واژهای نکشیدهست منّت از جوهر
خطی که ساخته باشد مُرکّب از باور