در کویری که به دریای کرم نزدیک است
عاشقت هستم و قلبم به حرم نزدیک است
گوشها باز که امروز هزاران خبر است
خبری خوبتر از خوبتر از خوبتر است
رود از راز و نیاز تو حکایت میکرد
نور را عمق نگاه تو هدایت میکرد
سخن از ظلمت و مظلومیت آمد به میان
شهر بیداد رسیدهست به اوج خفقان
قصه را زودتر ای کاش بیان میکردم
قصه زیباتر از آن شد که گمان میکردم
یادتان هست نوشتم که دعا میخواندم
داشتم کنج حرم جامعه را میخواندم