وقتی که شدهست عاشق مولا، حر
ای کاش نمیشد این چنین تنها، حر
با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
روزی که ز دریای لبش دُر میرفت
نهر کلماتش از عطش پُر میرفت
اینجا حرم خداست، سبحانالله
در تربت او شفاست، سبحانالله
ای مرهم زخم دل و غمخوار پدر!
هم غمخور مادری و هم یار پدر
پایان مسیرِ او پر از آغاز است
با بال و پرِ شکسته در پرواز است
آمد به حرم، اگرچه دیر آمده بود
با اشک سوی نعم الامیر آمده بود
میخواست که او برهنهپا برگردد
شرمنده، شکسته، بیصدا برگردد
میآمد و سربهزیر و شرمندهٔ تو
با گریهاش آمیخت شکرخندهٔ تو