حسود حُسن تو برگ گل است، شبنم هم
اسیر عصمت تو آسیهست، مریم هم
پیام نور به لبهای پیک وحی خداست
بخوان سرود ولایت که عید اهل ولاست
غدیر، خاطری از گل شکفتهتر دارد
غدیر، یک چمن آلاله زیر پر دارد
ميان غربت دستان مکه سر بر کرد
مُحمّد عربى، مکه را منوّر کرد
خدا جلال دگر داد ای امیر تو را
که داد از خم کوثر، میِ غدیر تو را
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟