چه حرفهای زلالی که رودهای روانند
چه نورها، چه سخنها که با تو در جریانند
آن صدایی که مرا سوی تماشا میخواند
از فراموشیِ امروز به فردا میخواند
دارد از جایی بشارتهای پنهان میدهد
بیشتر نهج البلاغه بوی قرآن میدهد
چو بر گاه عزّت نشستی امیرا
رأیت نعیماً و مُلکاً کبیرا
مفتاح اجابت دعایش، خواندند
سرچشمۀ رحمت خدایش، خواندند
امام رو به رهایی عمامه روی زمین
قیامتی شد ـ بعد از اقامه ـ روی زمین