چه حرفهای زلالی که رودهای روانند
چه نورها، چه سخنها که با تو در جریانند
دارد از جایی بشارتهای پنهان میدهد
بیشتر نهج البلاغه بوی قرآن میدهد
آشفته كن ای غم، دل طوفانی ما را
انكار كن ای كفر، مسلمانی ما را
چو بر گاه عزّت نشستی امیرا
رأیت نعیماً و مُلکاً کبیرا
غسل در خون زده احرام تماشا بستند
قامت دل به نمازی خوش و زیبا بستند
امام رو به رهایی عمامه روی زمین
قیامتی شد ـ بعد از اقامه ـ روی زمین