بگذار که در معرکه بیسر گردیم
با لشکر آفتاب برمیگردیم
سرتاسر عمرتان به تردید گذشت
عمری که به پوشاندن خورشید گذشت
خوش است لالۀ آغاز سررسید شدن
شهید اول صدسالۀ جدید شدن
در خیالم شد مجسم عالم شیرین تو
روزگار سادۀ تو، حجرۀ رنگین تو
همسایه! غم دوباره شده میهمانتان؟
پوشیدهاند رخت عزا دخترانتان
رفتند که این نام سرافراز بماند
بر مأذنهها نام علی باز بماند