پیوسته نماز در قیام است حسین
هفتاد و دو حج ناتمام است حسین
شب تا به سحر نماز میخواند علی
با دیدۀ تر، نماز میخواند علی
ای عاشق شب نورد، پیدایم کن
ای مرد همیشه مرد، پیدایم کن
از اشک هوای چشمها تر شده است
ابر آمده است و سایهگستر شده است
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
تا داشتهام فقط تو را داشتهام
با نام تو قد و قامت افراشتهام
پیراهنت از بهار عطرآگینتر
داغت ز تمام داغها سنگینتر
چشمت به پرندهها بهاری بخشید
شورِ دل تازهای، قراری بخشید