جانبخشتر ندیده کسی از تبسمت
جان جهان! فدای سلامٌ علیکمت
این لیلۀ قدر است که در حال شروع است
ماه است و درخشندهتر از صبح طلوع است
سلامٌ علی آل یاسین و طاها
سلامٌ علی آل خیر البرایا
دست در دستِ باد میریزد
به روی شانه گیسوان سپید
رساندهام به حضور تو قلب عاشق را
دل رها شده از محنت خلایق را
خورشید هر شب میدمد از مشرق پیشانیات
وادی طور است این زمین یا خلوت عرفانیات
عشق گاهی در جدایی گاه در پیوندهاست
عشق گاهی لذت اشکی پس از لبخندهاست
دوباره عشق سمت آسمان انداخت راهم را
نگاهی باز میگیرد سر راه نگاهم را
یک سلام از ما جواب از سمت مرقد با شما
فطرس نامهبر تهران به مشهد با شما
در روايات ناب معصومين، در احادیث نغز اهل ولا
شرح نورانی مفاخرهایست، آیه آیه تمام نور هدی
در بين ملائک از تو نام آوردهست
نام از تو شکوه ناتمام آوردهست
بالاتر از بالایی و بالانشینی
هر چند با ما خاکیان روی زمینی
ماه عشق است ماه عشّاق است
ماه دلهای مست و مشتاق است
در ساحل جود خدا باران گرفته
باران نور و رحمت و احسان گرفته
سیلاب میشویم و به دریا نمیرسیم
پرواز میکنیم و به بالا نمیرسیم
ای روح زلال! نور کوثر داری
تو عطر گل یاس پیمبر داری
با نور استجابت و ایمان عجین شدی
وقتی که با ولی خدا همنشین شدی