کنار پنجرهفولاد، گریه مغتنم است
در این حریم برای تو گریه محترم است
ای تیر مرا به آرزویم برسان
یعنی به برادر و عمویم برسان
تویی که نام تو در صدر سربلندان است
هنوز بر سر نی چهرۀ تو خندان است
به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است
آن نور همیشه منجلی فاطمه است
سرّ ابدی و ازلی فاطمه است
ای آسمان رها شده در بیقراریات
خورشید رنگ باخته از شرمساریات
اى جوهر عقل! عشق را مفهومی
همچون شب قدر، قدر نامعلومی
دُرّ یتیمم و به صدف گوهرم ببین
در بحر عشق، گوهر جانپرورم ببین