نام گرامیاش اگر عبدالعظیم بود
عبد خدای بود و مقامش عظیم بود
ای حریمت رشک جنّات النّعیم
خطّ تو خطّ صراطالمستقیم
ای آفتاب فاطمه، در شهر ری مقیم
ری طور اهل دل، تو در آن موسی کلیم
جامعه، دوزخی از مردم افراطی بود
عقل، قربانی یک قوم خرافاتی بود
رود از جناب دریا فرمان گرفته است
یعنی دوباره راه بیابان گرفته است
صبح صادق که میدمد دل من
سرخوش از بادۀ حضور شود
از بوستان فاطمه، عطر و شمیم داشت
با دوستان فاطمه، لطف عمیم داشت
کسی که راه به باغ تو چون نسیم گرفتهست
صراط را ز همین راه مستقیم گرفتهست
کو آن که طی کند شب عرفانی تو را
شاعر شود حقیقت نورانی تو را
حی علی الفلاح که گل کرده بعثتش
باید نماز بست نمازی به قامتش