شدهست خیره به جاده دو چشم تار مدینه
به پیشوازی تنهاترین سوار مدینه
به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو
شهید عشق تو را نیست خونبها جز تو
این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را