باید برای درک حضورش دعا کنیم
خود را از این جهان خیالی جدا کنیم
انگار که این فاصلهها کم شدنی نیست
میخواهم از این غم نسرایم، شدنی نیست
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
دوباره لرزش دست تو بیشتر شده است
تمام روز تو در این اتاق سر شده است
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
هوای بام تو داریم ما هواییها
خوشا به حال شب و روز سامراییها