تماشا کن تکان شانهها را
حکایت کن غم پروانهها را
هنوز داشت نفس میکشید؛ دیر نبود
مگر که جرعۀ آبی در آن کویر نبود
چگونه وصف کنم شاعرانه کیست علی؟
شبیه نیست به غیر از خودش؛ علیست علی
آوای نسیم و باد و باران
آهنگ قشنگ آبشاران
کاش تا لحظۀ مردن به دلم غم باشد
محفل اشک برای تو فراهم باشد
در آن میان چو خطبهٔ حضرت، تمام شد
وقت جوابِ همسفران بر امام شد
در سینه اگرچه التهابی داری
برخیز برو! که بخت نابی داری
دل اگر تنگ و جان اگر خستهست
گاه گاهی اگر پریشانیم