میشود دست دعای تو به باران نرسد؟!
یا بتابی به تن پنجرهای جان نرسد؟!
ز رویت نه تنها جهان آفریدند
به دنبال تو کهکشان آفریدند...
هرچند که رفتن تو غم داشت، عزیز!
در سینۀ تو عشق، حرم داشت عزیز
دنیا به دور شهر تو دیوار بسته است
هر جمعه راه سمت تو انگار بسته است
دشتی پر از شقایق پرپر هنوز هست
فرق دو نیم گشتۀ حیدر هنوز هست
دل اگر تنگ و جان اگر خستهست
گاه گاهی اگر پریشانیم