ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
او غربت آفتاب را حس میکرد
در حادثه، التهاب را حس میکرد
مهمان ضیافت خطر هیچ نداشت
آنگاه که میرفت سفر هیچ نداشت
خونین پَر و بالیم؛ خدایا! بپذیر
هرچند شکستهایم، ما را بپذیر
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
آیینه و آب، حاصل یاد شماست
آمیزۀ درد و داغ، همزاد شماست
«دیروز» در تصرّف تشویش مانده بود
قومی که در محاصرۀ خویش مانده بود