میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد
«دیروز» در تصرّف تشویش مانده بود
قومی که در محاصرۀ خویش مانده بود