ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
بهار و باغ و باران با تو هستند
شکوه و شوق و ایمان با تو هستند
با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
موسایی و صد جلوه به هر طور کنی
هر جا گذری، حکایت از نور کنی
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
هر کس به سایۀ تو دو رکعت نماز کرد
با یک قنوت هر چه گره داشت، باز کرد
از کوی تو ای قبلۀ عالم! نرویم
با دست تهی و دل پُر غم نرویم
دلم امسال سامرّایی است و عید غمگین است
میان سفره «سامرّا» نماد هفتمین سین است
دلش میخواست تا قرآن بخواند
دلش میخواست تا دنیا بداند
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند