ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
موسایی و صد جلوه به هر طور کنی
هر جا گذری، حکایت از نور کنی
هر کس به سایۀ تو دو رکعت نماز کرد
با یک قنوت هر چه گره داشت، باز کرد
از کوی تو ای قبلۀ عالم! نرویم
با دست تهی و دل پُر غم نرویم
سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند