تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری