گفتند: که تا صبح فقط یک راه است
با عشق فقط فاصلهها کوتاه است
کسی مانند تو شبها به قبرستان نمیآید
بدون چتر، تنها، موقع باران نمیآید
سالی گذشت، باز نیامد وَ عید شد
گیسوی مادر از غم بابا سپید شد
کی صبر چشمان صبورت سر میآید؟
کی از پس لبخندت این غم برمیآید؟
دوباره عطر گل یاس در حرم پیچید
و قلبها شده روشن در آستانۀ عید