پای زخم آلود من! طاقت بیاور میرسی
صبح فردا محضر ارباب بیسر میرسی
آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
زمین تشنه و تنپوش تیره... تنها تو
هزار قافله در اوج بیکسیها تو
پرسید از قبیله که این سرزمین کجاست؟
این سرزمین غمزده در چشمم آشناست