این زن کسی را ندارد تا سوگواری بیاید؟
یک گوشه اشکی بریزد یا از کناری بیاید؟
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنیست آن بینی
این روزها چقدر شبیه ابوذرند
با سالهای غربت مولا برادرند
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را
هشدار! گمان بینیازی نکنیم
با رنگ و درنگ، چهرهسازی نکنیم