با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
الهی به مستان میخانهات
به عقلآفرینان دیوانهات
اى بسته بر زيارت قدّ تو قامت، آب
شرمندهٔ محبّت تو تا قيامت، آب
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم
این آستان كه هست فلك سایهافكنش
خورشید شبنمیست به گلبرگ گلشنش