جان داد که در امان ببیند ما را
خالی کند از یزیدیان دنیا را
حرمت خاک بهشت است، تماشا دارد
جلوۀ روشنی از عالم بالا دارد
شدهست خیره به جاده دو چشم تار مدینه
به پیشوازی تنهاترین سوار مدینه
در حجم قنوتها دعا تعطیل است
یاد از تو - غریب آشنا! - تعطیل است
این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
وقتی كه شكستهدل دعا میكردی
سجادۀ سبز شكر، وا میكردی