مه و خورشید تابیدهست در دست
و صد دریا زلالی هست در دست
بُرونِ در بنه اینجا هوای دنیا را
درآ به محفل و برگیر زاد عقبا را
کسی مانند تو شبها به قبرستان نمیآید
بدون چتر، تنها، موقع باران نمیآید
یارب به حق منزلت و جاه مصطفی
آن اشرف خلائق و خاتم به انبیا
عصمت بخشیده نام او دختر را
زینت بخشیده شأن او همسر را
معنای شکوهِ در قیام است حبیب
پا منبری چند امام است حبیب