تماشا کن تکان شانهها را
حکایت کن غم پروانهها را
نمردهاند شهیدان که ماه و خورشیدند
که کشتگان وطن، زندگان جاویدند
آوای نسیم و باد و باران
آهنگ قشنگ آبشاران
کاش تا لحظۀ مردن به دلم غم باشد
محفل اشک برای تو فراهم باشد
آنچه در سوگ تو اى پاکتر از پاک گذشت
نتوان گفت که هر لحظه چه غمناک گذشت
گر به چشم دل جانا، جلوههای ما بینی
در حریم اهل دل، جلوۀ خدا بینی
در سینه اگرچه التهابی داری
برخیز برو! که بخت نابی داری